نفس های سرد

پیدایش اولین نیروی دریایی ایران به زمان هخامنشیان باز میگردد در آن زمان گسترش امپراتوری پارس و جنگ با دشمنان دیرین یعنی یونانیان که در آن سوی دریای سیاه سکونت داشتند باعث ایجاد نیروی دریایی منظم شد اولین زورآزمایی واقعی نیروی دریایی ایران به زمان خشایار شاه فرزند داریوش کبیر باز میگردد(البته قبلا هم درگیری هایی بود اما نه به این وسعت). ایران به دلیل حمله یونان به لیدی که ایران تمامیت ارضی این کشور را محترم میشمرد به یونان لشکر کشید. این بزرگترین لشکرکشی تاریخ تا بدین روز بوده است. نفرات لشکر ایران به گفته مورخان در حدود 800 هزار نفر بوده است و کشتی های ایرانی که از راه دریا وارد جنگ شده بودند در حدود 1200 کشتی بود.

به ابتکار خشایار شاه پلی از قایق ها نیروی ارتش را به آن سوی دریا انتقال داد و سرانجام در دریای آرتمزیوم نبرد آغاز شد و ایرانیان از آن پیروز بیرون آمدند. در آن زمان ایران از کشتی های مفرقی مصری و یونانی بهره میبرد. در پی این جنگ آتن سقوط کرد و معبد آکروپولیس به آتش کشیده شد؛ اما در سالامیس خاطره ای تلخ به وجود آمد. در حالی که جزیره سالامیس تحت محاصره نیروی دریایی ایران بود یک دستور اشتباه منجر به تغییر سرنوشت شد. کشتیها زیر آتش سنگین یونانیان دوام نیاوردند و با وجود تمام رشادتها ایرانیان شکست خوردند. این دو جنگ بزرگ هنوز در خاطره تاریخ باقیست(دوستان علاقه مند با مطالعه کتابهای تاریخ هخامنشی میتوانند اطلاعات بیشتری بدست آورند). شیرازه نیروز دریایی ایران در گذر تاریخ به دلیل به وجود آمدن مشکلات و درگیریهای داخلی از هم پاشید به گونه ای که باوجودی که بیش از 2000 کیلومتر از سواحل خلیج فارس و دریای عمان در اختیار ایران بود مدتها نیروی دریایی نداشت واین برای مدتها ادامه داشت به طوری که در سده های 17 و 18، پرتقالی ها به مدت بیش از 100 سال در خلیج فارس مستقر بودند تا سرانجام شاه عباس با کمک ناوگان انگلیسی موفق به بیرون کردن آنها از جزایر خلیج فارس شد؛ ولی این هم درس عبرت نشد و صفویان هم به فکر نیروی دریایی کارآمد نیفتادند و این بی فکری در دوران شاه سلطان حسین که خود فردی ناکارامد بود به خوبی خود را نشان داد. سواحل دریای خزر سقوط کرد و روسها بخود جرات دادند به خاک ایران حمله کنند.

با به قدرت رسیدن نادر شاه نیاز به نیروی دریایی مورد بررسی قرار گرفت و از کشورهای انگلیس و هلند در خواست خرید ناو های جنگی شد که بنا به ملاحظات سیاسی این کشورها رد شد؛ ولی این بار عزم ایران جدی بود. به هر صورت به فرمان نادر شاه 20 فروند کشتی ساخته شد وجهت تسخیر مسقط و سرکوب دزدان دریایی مورد استفاده قرار گرفت. لازم به ذکر است که این کشتیها اولین کشتیهای مجهز به توپ ایران بحساب می آمدند.

در زمان قاجار باز نسبت به نیروی دریایی بی توجهی شد؛ البته در زمان ناصرالدین شاه اولین کشتی های جنگی به معنای واقعی به نامهای پرسپولیس و شوش  و تعداد دیگری هم در زمان مظفرالدین شاه خریداری شدند؛ ولی به دلیل رسیدگی نشدن به این کشتی ها همگی از خدمت خارج شدند و از این پس عملا نیروی دریایی ایران قدرت خود را در خلیج فارس از دست داد و نیروی دریایی انگلیس قدرت را در دست گرفت. سالهای 1290 تا 1304 را باید غم انگیزترین سالها در تاریخ نیروی دریایی دانست به شکلی که بی توجهی به نیروی دریایی ایران به حدی رسید که در سواحل شرقی خلیج فارس امنیت به کلی از میان رفت و اختیار امور با قاچاقچیان و دزدان بود. این داستان تا کودتای رضاخان ادامه داشت. سرانجام در 1303 سردار سپه نخست وزیر وقت در سفری که به خوزستان داشت به نیاز ایران به نیروی دریایی کارآمد به خوبی واقف شد. سرانجام در اسفند همان سال کشتی کوچک مضفری به عنوان اولین کشتی رسمی نیروی دریایی فعال شد و درجات و رتبه بندی ها و یونیفرم رسمی نیروی دریایی طراحی گردید. سال بعد کشتی 60 تنی تحت عنوان سفید رود که قبلا متعلق به شیلات بود به آن پیوست.

با موفقیت نیروی دریایی در جنوب کم کم فکر شکل گیری آن در شمال هم به واقعیت می پیوست ؛ البته مدتها طول کشید تا اولین ناوچه های توپدار ساخت آلمان به شکل قطعات به ایران صادر گردد که این ناوچه ها در دستگیری شیخ خزعل موفق بودند. کشتی تفریحی خزعل بعدها به کشتی آموزشی افسران تبدیل شد.

در سال 1304 اولین ناوچه 141 تنی مین روب از آلمان تحویل گرفته شد و تحت عنوان پهلوی و بعدها شاهین عملیاتی گردید.

 

در سال 1306 رسما بودجه ی نیروی دریایی تصویب و دفتر آن زیر نظر نیروی زمینی فعال شد. در همان سال اولین گروه افسران برای آموزش به ایتالیا اعزام شدند و پیرو آن اولین سفارشها برای ناوچه های جدید هم ارسال شد روند رشد نیروی دریایی تا شهریور 1320 ادامه داشت. در آن زمان نیروی دریایی در جنوب بیش از 1000 نفر پرسنل(اعم از وظیفه و رسمی) داشت که مجموعا با نیروی زمینی 600 کشته داد. نیروی دریایی اندک مقاومتی از خود نشان داد؛ ولی با این وجود با صدور فرمان ترک مخاصمه و غرق شدن یکی از ناوچه ها بازهم به کلی شیرازه آن از هم پاشید. کلیه ناوگان آن توسط انگلیس مصادره و به خاور دور فرستاده شد و این روند تا سال 1326 ادامه داشت. سرانجام به دنبال فشارهای وارده نیروی دریایی مجدداً شکل گرفت و با 6 فروند ناوچه قدیمی شروع به فعالیت کرد. از این زمان روند بهبود نیروی دریایی ادامه پیدا کرد و با پیوستن ناوشکنهای سنگین، مانورهای نیروی دریایی رو به گسترش گذاشت. در سال 1340 تیمسار دریابان فرج الله رسایی فرمانده نیروی دریایی گردید. در این تاریخ بدلیل معادلات خاص سیاسی گسترش نیروی دریایی در اولویت اول قرار گرفت.از جمله این دلایل عبارت بودند از:

 1.موقعیت جغرافیایی ایران وخلیج فارس

 2.توسعه تولیدات نفتی در خیلج فارس و خاور میانه و افزایش صادرات نفت ایران

 3.تهدیدات ناشی از توسعه طلبی شوروی در کلیه نقاط جهان به خصوص خاورمیانه

4. از همه مهمتر اینکه ایران میخواست استقلال نظامی خود را بطور کامل باز پس گیرد و به یکی از قدرت های خاورمیانه بدل شود.

 

به همین منظور طرحهای گسترش به سرعت فراهم شد و پایگاههایی در خلیج فارس و دریای عمان ایجاد گردید(پایگاه دریایی کنارک بعد از پایگاه دریایی دیه گوگارسیای آمریکا از پیشرفته ترین پایگاه های دریایی بود). طرحهای گسترش این بار با سرعت هرچه تمامتر پیش میرفت. تعداد زیادی هواناو و ناوچه و ناوشکن سفارش داده شد. ایران تا سال 57 (و تقریبا هم اکنون) بزرگترین یگان هواناو جهان را در اختیار داشت و با 25000 پرسنل بزرگترین نیروی دریایی منطقه و دارای یگانهایی به این ترتیب بود:

 

3 فروند ناو شکن موشک انداز سنگین کلاس آرتیمیس

4 رزم ناو میانوزن و 27 ناوچه گشتی 10 تنی(بیشترشان مجهز به هارپون بودند)

4 ناو محافظ 

4 کشتی مین جمع کن بزرگ و 2 فروند کوچک

4 لندیگ کرافت

6 فروند لندینگ شیپ مخصوص حمل تانک

2 فروند ناولجستیکی اقیانوس پیمای بزرگ(با قابلیت فرود هلی کوپتر)

1 ناو تعمیرات و پشتیبانی

?3 یدکش و کشتی آتش نشانی(گفته میشد 3 فروند زیر دریایی دست دوم هم از آمریکا خریداری شده و در دست تعمیر است)

قایقهای تند رو و..............

 

همانطور که گفته شد ایران بزرگترین یگان هواناو جهان را در اختیار داشت و قادر بود یک گردان نظامی کامل را ظرف 25 دقیقه در جنوب خلیج فارس مستقر کند و از نظر یگان هوادریا دارای دارای 5 هلیکوپتر دوازده اف.27 و 2 پی.3 اف بود.

این باعث افزایش بیش از پیش قدرت ایران می شد و خلیج فارس عملا در اختیار نیروی دریایی ایران بود. با افزایش مداخلات نظامی ایران در کشورهای خارجی همچون سرکوب شورشیان ظفار و انتقال پنهانی نیروی پشتیبانی از اکراد که مانع از شرکت عراق در جنگ اعراب علیه اسرائیل شد، نقش نیروی دریایی و حفظ امنیت چاهای نفت اهمیت ویژه ای یافت.

سفارشهای گسترده ای داده شد؛ از جمله 8 زیر دریایی به آلمان و 8 ناوشکن و 4 رزمناو و 12 ناوچه سریع السیر، همچنین 14 هاورکرافت (علاوه بر یگانهای هواناو فعال) سفارش داده شد که به دلیل وقوع انقلاب همه قراردارها لغو شد.

کمتر از یک سال پس از وقوع انقلاب اسلامی، جنگ آغاز شد. در روزهای اولیه جنگ عراقیهاباپشتیبانی توپخانه و ناوچه های موشک انداز روسی، پایگاه دریایی خرمشهر را غیر فعال و تعدادی از ناوچه ها و ناوهای مستقر در پایگاه را غرق کردند؛ اما در همان ساعات تکاوران نیروی دریایی به عنوان تنها حامیان ارتشی نیروی زمینی اقدام به دفاع کردند. لشکر زرهی اهواز عملا از هم پاشید و لشکر های مستقر در منطقه با حداکثر20 درصد قوا وارد نبرد شدند و این نتیجه ای جزشکست نداشت(این ماجرا به از هم گسیختگیهای اولیه ارتش باز می گردد)؛ با این وجود این نیروها تا پای جان جنگیدند(با حمایت ها و سرازیر شدن مردم به میدانهای نبرد) و جلوی پیشرویهای سریع نیروی عراقی را گرفتند. در ماهای اول جنگ به دلیل ضعف فرماندهی، نیروی دریایی عراق با ناوچه های سریع خود اقدام به حمله به نفت کشها و سکوهای نفتی ما نمود و این به ناامنی منطقه انجامید و نفت کشها دیگر رغبتی به حمل نفت ایران به بازار های بین المللی نداشتند و این به کاهش درآمدهای نفت ایران انجامید.به این دلایل نیروی دریایی نقش خود را بازیافت.

 مشخص شد که سکو های نفتی الامیه و البکر محل پهلو گیری ناوچه های عراقیست. حمله به این اهداف به وسیله ناوچه های موشک انداز مجهز به موشکهای هارپون و تکاوران نیروی دریایی باموفقیت انجام شد. در 28 آبان 59 ناوچه های پیکان و جوشن ماموریت یافتند با پشتیبانی 4 فروند فانتوم تکلیف نیروی دریایی عراق را یکسره کنند(عملیات معروف به مروارید).

 

 در این عملیات جمعاً 12 ناوچه و 2 جنگنده عراقی نابود شد و شیرازه نیروی دریایی عراق به کلی از هم پاشید. در این عملیات تنها ناو پیکان به فرماندهی ناخدا سوم محمد همتی با تمام رشادتی که از خود نشان داد و تعداد زیادی از ناوچه ها را هدف قرار داد هدف موشک قرار گرفت و غرق شد و حماسه ای بزرگ آفرید و ایران از بزرگترین جنگ دریایی خود را پس از دوران هخامنشی پیروز بیرون آمد. تمام ناوچه های ایرانی شرکت کننده در این عملیات از کلاس لاکمبا تانت فرانسوی بودند و از موشک هارپون بهره می بردند)

جنگ با عراق در اینجا برای نیروی دریایی تمام شد اما دشمنی قویتر پا به میدان گذاشت، ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا. در سالهای آخر جنگ و به خصوص در ماجرای جزیره  مجنون دخالت آمریکاییها باعث آزادی آن و شهادت شمار زیادی از رزمندگان ما شد.

                                                   ناوچه سهند

درگیریهای زیادی بین نیروی دریایی ما که در آمادگی نبود با نیروی دریایی آمریکا رخ داد، ازجمله حمله به ناوچه جوشن وغرق کردن آن که باوجودی که این ناوچه در آبهای بین المللی بود مورد هدف 4موشک هارپون و 300 گلوله توپ قرار گرفت. به دنبال آن در سال 1988 در طی عملیات اسکورت نفت کشهای کویتی توسط آمریکا یکی از نفت کشها به یک مین ایرانی برخورد کرد و به سختی آسیب دید.4 روز بعد نیروی دریایی آمریکا اقدام به حمله به نیروی دریایی و سکوهای نفتی ایران نمود این بزرگترین جنگ دریایی با حظور کشتی های بزرگ پس از جنگ جهانی بود. در این حمله دو فروند ناوچه ایرانی ( ناوچه های سهند و جوشن) نابود شد.

 

                                             ناوهای آسیب دیده آمریکایی

البته این بار ناوهای آمریکایی بی نصیب نماندند و پاسخ کوبنده ای گرفتند. دو ناو عملاً بلا استفاده شد و بیش از 80 درصد اسیب دید و یک هلیکوپتر آمریکایی هم هدف قرار گرفت و نابود شد. این اقدامات در راستای مجموعه فشارها برای پذیرش قطعنامه شورای امنیت توسط ایران بود.

پس از جنگ ایران اقدام به خرید چند فروند زیردریایی، ناوچه و رزم ناو نمود (ایران در سال 77 در رقابت با هند و چین برای خرید ناوهواپیمابر روسی گورچکف شرکت و بالاترین قیمت را ارائه نمود. گفتگو هایی انجام شد اما روسها به دلایل سیاسی موافقت نکردند). نیروی دریایی در طی سالها تحریم بیشترین سعی خود را برای کاهش وابستگی و نوسازی به کار برد که از جمله این تلاشها، ساخت ناو محافظ الوند و ناوچه های سریع بود، همچنین می توان به ارتقاء سیستم پدافند ناوها و انجام تعمیرات و همچنین مین گذاری در خلیج فارس اشاره کرد. در حال حاضر این نیرو قویترین نیروی دریایی در خلیج فارس است(البته بعد از نیروی دریایی آمریکا).

             ناو محافظ الوند و زیر دریاییهای کلاس کیلوی نیروی دریایی

 


ارسال شده در توسط افشین کیا
خاطره از یکی از خلبان های هلیکوپتر شنوک نیروی هوایی چاپ ارسال به دوست
30 تیر 1388 ساعت 06:00
خطر هر آن در کمینم بود
اسفند 1362 بود. اولین روز از پنج روز مرخصی سالیانه من در تهران می گذشت که ساعت هفت صبح تلفن منزل به صدا در آمد . از پایگاه نهم به من اعلام کردند که در اسرع وقت خود را به پایگاه چهارم شکاری معرفی کنم. پس از خاتمه مکالمه تلفنی ساک سفری خود را برداشتم و بعد از خداحافظی از خانواده خود را به ترمینال مهرآباد رساندم و با اولین هواپیمای " سی _ 130" به اهواز پرواز کردم . بعد از آن با یک فروند هلیکوپتر به پایگاه چهارم رفتم و خود را به فرمانده یگان معرفی کردم و راهی گردان شدم. در گردان یکی از دوستان خلبانم را دیدم و از وی درباره ماموریت سوال کردم پاسخ داد همین قدر می دانم که چندین شب متوالی است که در میدان تیر پایگاه، پرواز شب در تاریکی مطلق و در ارتفاع پست انجام می گیرد و بیش از این اطلاعاتی ندارم.

جلسه توجیهی پرواز برگزار شد
صبح با جایگزینی من به جای یکی از خلبانان اعزامی از مهرآباد، با دو فروند از هلیکوپترهای " شنوک" راهی اهواز شدیم. پس از صرف ناهار در اهواز جهت شرکت در جلسه تو جیهی به سالنی در فرودگاه هدایت شدیم. دقایقی چند از شروع جلسه گذشته بود. با سلامی کوتاه در گوشه عقب سالن نشستیم و فرمانده عملیات که جلسه را اداره می کرد به ما خوش آمد گفت. به یاد دارم بدون آن که ساعت و تاریخ عملیات را بدانیم همزمان با توجیه مسیر عملیات در روی نقشه، فیلم ویدیویی از مسیر با کانال آبی مصنوعی در وسط نیزازهای بلند نمایش داده شد و ضمن توجیه منطقه، به نحوه اجرای ماموریت و انجام پرواز شب اشاره شد و اعلام کردند ماموریت با استفاده از هلیکوپترهای " شنوک" نهاجا و هلیکوپترهای نداجا به صورت پرواز جمع و در ارتفاع 50 پا بالای سطح زمین و با چراغ های خاموش با فاصله طولی 90 الی 150 پا انجام خواهد شد .

شرایط بسیار سخت و دشوار
شرایط اعلام شده، برای پرواز در روز با مشکلات گوناگون روبه رو بود حال که در شب و در ارتفاع پست انجام می گرفت سوالات مختلف را در برداشت. من به عنوان قدیمی ترین و با تجربه ترین خلبان، شدیداً احساس خطر نموده و از فرمانده عملیات سوال کردم که چرا شرایط پروازی را این گونه مشکل انتخاب کرده اید زیرا پرواز در شب با این شرایط غیر ممکن به نظر می رسید . پاسخی که دریافت کردیم این بود:
- برای جلوگیری از دید دشمن و امنیت بیشتر...
صبح روز بعد همه خبانان و پرسنل پروازی پس از صرف صبحانه در سالن یکی از هتل های اهواز جمع شدند، فرمانده عملیات اعلام نمود شب موعود به زودی فرا خواهد رسید.
سالن در شور و التهاب عجیبی بود و اضطراب و هیجان به همراه شوقی وصف   ناپذیر در دل ها موج می زد و لحظات به کندی می گذشت.

به سوی منطقه پرواز کردیم
راهی فرودگاه اهواز شدیم و از آن جا با هلیکوپتر به "حمیدیه" پرواز کردیم و از آنجا به طرف مرز ایران و عراق، حد فاصل پاسگاه جفیر و مرز ، با پرواز در محلی که به عنوان پارکینگ هلیکوپتر از قبل آماده شده بود در داخل خاکریزها فرود آمدیم. هنوز تعدادی از هلیکوپترها در آسمان بودند که هواپیماهای عراقی محل فرود هلیکوپترهای ما را بمباران کردند. دشمن فقط یک عبور از روی هلیکوپترهای ما انجام داد و بمب هایش را بی هدف رها کرد و از منطقه گریخت. خوشبختانه کوچک ترین آسیبی به پرسنل و هلیکوپترها نرسید ولی مشخص شد که محل فرود برای دشمن فاش شده است . در انتظار بمباران مجدد بودیم که وضع هوا به سرعت خراب شد و آسمان باریدن آغاز کرد. با تاریک شدن هوا بارندگی هم قطع شد ولی آسمان کماکان پوشیده از ابر بود. به همین دلیل احتمال حمله هوایی دشمن بسیار اندک بود.

طرح پروازی عوض شد
شب همه به چادر فرمانده عملیات خوانده شدیم . فرمانده مجدداً درباره عملیات شب، توضیحاتی داد و اظهار داشت که در طول مسیر کانال به فاصله هر پانصد متر، یک عدد چراغ قوه روشن بر روی نی ها بسته خواهد شد تا حین پرواز شب با بهره گیری از نور این چراغ ها، مسیر را ردیابی نموده و گم نشویم. پس از قدری گفت وگو به چادرهای خود برگشتیم. حدود ساعت 11 شب بود که دو نفر استاد خلبان هوانیروز با یک فروند هلیکوپتر به منظور بررسی مسیر پرواز و حصول اطمینان از علامت گذاری مسیر به پرواز در آمدند. مدت رفت و برگشت مسیر حدود 35 الی 40 دقیقه پیش بینی شده بود ولی پس از چهل دقیقه از هلیکوپتر خبری نشد. یک ساعت گذشت و هنوز خبری نبود. لحظاتی بحرانی و حساس بود و انتظار بسیار سخت و طولانی به نظر می رسید . بعد از گذشت یک ساعت و بیست دقیقه صدای هلیکوپتر خبر از سلامتی دوستان را به همراه آورد. علت تاخیر آنها این بود که بعد از پرواز راه را گم کرده و موفق به بازدید از مسیرها نشده اند و بعد از جست و جوی زیاد محل پارکینگ هلیکوپترها را پیدا کرده اند. این حادثه در تصمیم گیری فرمانده تاثیر و از پرواز با شرایط قبلی چشم پوشی کرد و خواسته خود را تعدیل نمود.
در حدود یک ساعت بعد از نیمه شب فرمانده عملیات به همراه یک نفر استاد خلبان و یک فروند هلیکوپتر "جت رنجر" پرواز خود را آغاز و پس از نوزده دقیقه سالم مراجعت نمودند و به این ترتیب معلوم شد که فقط یکی از دو مسیر پروازی علامت گذاری شده است.

پروازها به سمت منطقه آغاز شد
حدود سه بامداد پروازها به صورت تک فروندی شروع شد و با روشن شدن هوا سیل پروازها به طرف جزایر مجنون و منطقه "شط علی" سرازیر شد.
ساعت حدود نه صبح بود که اطلاع دادند یک فروند "شنوک" مورد اصابت آرپی جی قرار گرفته و قبل از تخلیه نیرو و با شرایط اضطراری در مسیر بازگشت قرار دارد. هم زمان با رسیدن "شنوک" هواپیماهای دشمن مجدداً منطقه را بمباران کردند که این بار نیز خوشبختانه به علت فعالیت آتش گسترده پدافند هوایی کشورمان، بمب های خود را بی هدف رها ساخته و راه گریز را پیش گرفتند.
به یاد دارم کد رادیویی "آجیل 06" فروند ششم از دسته 6 فروندی را داشتم و قرار بود همه سرعت ثابت 100 نات را حفظ نماییم. در داخل هلیکوپتر من یک دستگاه جیپ فرماندهی به همراه یک قبضه تفنگ 106 یا 120 میلیمتری که بر روی آن نصب شده بود و حدود هفتاد نفر رزمنده جای گرفته بودند.
هلیکوپترهای دسته پروازی سرعتی معادل 50 الی60 را نگه داشته بودند. لذا من نمی توانستم بیشتر از 50 گره پرواز کنم . تصمیم گرفتم از دسته جدا شده و سرعت خود را به 120 گره افزایش دهم. با این ترتیب از بقیه جلو زده و قبل از دیگران در خاکریز دشمن فرود آمدم. نیروها به سرعت هلیکوپتر را تخلیه نمودند. هنگام تخلیه جیپ، دلهره و عجله بسیاری داشتیم چرا که هواپیماهای عراقی را در ارتفاع حدود 1500 پایی مشاهده می کردیم هر از چند گاهی نیز هلیکوپترهای ما را تعقیب و به سویشان تیراندازی می نمودند. در این شرایط بود که یکی از چرخ های جیپ از راهروی باریک بارگیری یدکی خارج شده و لوله تفنگ نیز در داخل لوله های هیدرولیک و بنزین جای گرفت. خوشبختانه آسیبی وارد نیامد اما من مجبور شدم که کنترل فرامین هلیکوپتر را به دست کمک خلبانم بسپارم و خود نسبت به تخلیه جیپ اقدام نمایم لذا با کمک آن ماشین را به داخل هلیکوپتر کشیدیم و پس از آن جیپ را به آرامی از هلیکوپتر پیاده نمودیم و با عجله بسیار خود را به کابین پرواز رساندم و به طرف منطقه خودی به پرواز در آمدم.

خطر هر آن در کمینم بود
در حین برگشت یکی از هلیکوپترهای خودی پیغام داد "آجیل 06" مواظب خودت باش هواپیمای دشمن. دو عدد راکت در دو طرف هلیکوپتر، دل آب باتلاق را شکافتند و قطراتی از آب را بر روی هلیکوپتر پاشیدند.
روزها سپری می شد و پرواز ها همچنان با شدت تمام ادامه داشت. در یکی از همین روزها پس از انجام 13 سورتی در 8 ساعت پرواز، هنگامی که هوا رو به تاریکی می رفت، در مسیر مراجعت از خاک دشمن با دسته ای از پرندگان باتلاق مواجه گشتم. برای احتراز ار برخورد با آنها، مرتباً هلیکوپتر را به چپ و راست بالا و پایین مانور می دادم که ناگهان به سرعت 150 نات با آب برخورد نمودم اما به خواست خدای مهربان هیچ گونه آسیبی به پرسنل و هلیکوپتر وارد نیامد.

ارسال شده در توسط افشین کیا
http://www.guilan.ac.ir/news/index.php?a=02343http://www.sajed.ir/pe/content/blogcategory/682/307/http://velayat-rahrovan.blogfa.com/post-103.aspxhttp://gate.blogfa.com/post-11.aspxhttp://eshghoaghl.parsiblog.com/-91362.htm
ارسال شده در توسط افشین کیا